گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
محبوب ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|

خوشبختی!!!

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۹ ق.ظ

برام آرزوی خوشبختی کرد، داشتم تشکر می‌کردم که یاد ترسی که دقایقی قبل ازش یاد کرده بودم، افتادم! و یادِ دعای فردی!!! که خوشبخت شدنم رو از خدا خواسته بود. این یادآوری باعث شد دلم قرص بشه! چرا که بفهمم دعای خیرِ همونی که با دعاهاش تا حالا تمام کارهام انجام شده تا خوشبخت شدنم و تا آخر عمر همراهمه.

...

پ. نوشت: در حین ثبت شدنِ این مطلب، مشکلی ایجاد شد و چون فایل ورد آن نیز توسط خودم حذف شده بود، متن، متن اولی نیست! یه جورایی حسِ اون موقعی درم نبود! حتی چشمام هم خیس شده بود!...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۱۶
یادگار

نظرات  (۱)

۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۱ خانوم مهندس
نفهمیدم جریان چیه ولی یه حس عجیب توش بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">