گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
محبوب ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|

۱۸ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

شخصی در وبلاگی نوشته بود:

"ته دلت کسی را می خواهد که کمند بیندازد و صیدت کند. شکارش باشی و نه بره رام و معصوم ... و شکارچی نیستند انان که مادر، خواهر و حتی زن برادرشان برایشان لقمه می گیرد. بد نیست این شیوه زندگی ولی از جنس من نیست."

خب ب فکر می بره ادم رو!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۰۸
یادگار

مادر همیشه میگفت برای همه خوب باش ... آنکه فهمید همیشه کنارت میماند و آنکس که نفهمید روزی دلش برای خوبیهایت تنگ میشود ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۲۱:۲۸
یادگار

ربطی به خاطره من یا وقایع اتفاقیه زندگی من نداره، شایدم داشته باشه اما جالب بود برام! چی؟! مقایسه ای که امشب شنیدم؛ مقایسه یا تشابه؛

امشب رامبد جوان مهمان برنامه "بعضی ها" بود، یه جا صحبت از مرگ خسرو شکیبایی شد و رامبد گفت که خیلی گریه کرده وقتی خبر رو به صورت زیر نویس از تلویزیون دیده، هق هق میکرده. نمیدونم علی ضیا ازش پرسید یا خودش همین جوری گفت که فقط دو بار این جوری گریه کرده:یک بار همین موقع، یک بار دیگه هم واسه مرگ یک جاندار!...بعد کمی تامل گفت:البته انسان نبود!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۴
یادگار

خب قرار بود در مورد جلسه دفاع م، وقایع قبلش و بعدش شرح ماوقع بدم اما وقتی یه مدت از یه کاری (نوشتن) فاصله بگیری، دوباره شروع کردنش برات سخته! این رو هنگام نوشتن پایان نامه رو هم تجربه کردم! نه یک بار بلکه چند بار! الانم نمی خوام در موردش بنویسم چون حوصله فکر کردن بهش و یادآوری شون رو ندارم فقط این که همه چی ساعت 15 روز چهارشنبه مورخ 30 مهرماه 1393 تموم شد!

از آخرین نوشته م اتفاقای زیادی برام افتاده! مثل رفتن به مشهد بعد دقیقا 93 روز! به حلاوت سفر کردن از مشهد به یه شهر دیگه!!! موقع تاسوعا – عاشورا (چون دیگه نه دغدغه درس داشتم نه پایان نامه)، تجربه دوم و سوم!!! و ... . بهشون با ذکر جزئیات اشاره نمی کنم ولی شاید در لا به لای نوشته های آتی م در موردشون بنویسم! تجربه دوم و سوم رو عرض می کنم! (شایدم بی کار بودم و کامل نوشتمپ.ن)

پ. نوشت: بالاخره اینا رو می نویسم که در آینده پسرم که عکس ش رو بعدا خواهم گذاشت!!! بخونه و بتونه از تجربیات من استفاده کنه!


ب. نوشت: از تاریخ نگارش این مطلب، اطلاع دقیقی در دسترس نیست! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۳ ، ۰۰:۱۲
یادگار

یاد دکتر حسابی بزرگ گرامی...یکی از سخنانشون این بود که زمین به اندازه ی کافی بزرگ هست که همه را در خود جا دهد,پس سعی کن جای خودت را پیدا کنی نه اینکه جای دیگری را بگیری

(از وبلاگ سفید برفی)

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۰
یادگار
آخرها
   همه چیز تغییر کرده بود،
 حتی طعم غذاهای ِ رستوران ِ همیشگیِ‌مان

نیما معماریان

پ.نوشت: توی وبلاگی این متن رو دیدم، خوشم اومد! گذاشتمش، همین!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۳
یادگار
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۱ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۱۱
یادگار
دستور پخت:
تکه های کوچیک مرغ 24 ساعت تو مخلوط پیاز زعفرون و ابلیموی طبیعی میذارید. بعد بذارید تو یخچال.
موقعی که میخواد بپزیدشون ازین سیخهای چوب بگیرید و تیکه های مرغ با گوجه فلفل دلمه و... سیخ کنید. ماهیتابه یا قابلمه نسوز بدون روغن بذارید روی گاز و سیخ های جوجه رو یکی یکی بذارید توش. سر ماهیتابه رو بذارید. تیکه های مرغ آب میدن و با همون میپزن. وقتی خوب مغز پخت شدن یکم کره بریزید توش که سرخ هم بشه.
حواستون باشه همه سیخ ها نمیشه باهم گذاشت. و اینکه بعد هربار برداشتن سیخ ها، برای پخت سیخ بعدی ماهیتابه رو بشورید که رنگ جوجه های بعدی تیره نشه. چون از پخت قبلی ته ماهیتابه سیاه شده.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۹
یادگار