گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
محبوب ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|

چار کلوم حرف حساب!

چهارشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ق.ظ

1. چند روزیه صبح ها نمی تونم به موقع از خواب پاشم و همش از سرویس جا میمونم و مجبور میشم خودم برم، حالا ممکنه با تاخیر یا بدون تاخیر؛ کلا این مدت دارم ضرر میزنم همش!:|

2. قرار بود ***ها! بیان و قبلش قرار بود جلسه ای داشته باشیم با حفاظت! که توجیه بشیم! به قول "محمد.ک" من بشم مهندس "جمشید":D! که جلسه هنوز که هنوزه برگزار نشده.

3. دچار تردید شدم! نمی دونم برم مشهد یا وایستم تا عید (واسه 26 اسفند بلیط قطار گرفتم تا 14 فروردین;)). قرار بود 20 تا 24 بهمن برم مشهد ولی یادم رفت بلیط قطار بگیرم و با اتوبوس هم سختمه! عروسی "محمد.ک" و خانم "ن.ص" هم 23 بهمن هست و "محمد.ک" هم تلفنی دعوتم کرد(البته وقتی تلفن زد، من خودم از تاریخ عروسی ش پرسیدم که ببینم کِی دعوتم!B-)پررو هم نیستم اصلا!;;)) هم وقتی اومد دفتر ما. همین موضوع باعث شده یکم مردد بشم در سفرم ضمن این که امروز صبح "مهتاب" اومد تهران و تا عید هستش و خب تقریبا تنها نیستم و اگه برم خواهری تنها میشه(همچین داداشِ فداکاری هستم من!:-"). از طرف دیگه، "امیرحسین" از ایتالیا! برگشته و اگه برم مشهد ممکنه بتونم ببینمش البته اگه تا اون تاریخ وایسته. هرچند بخواد برگرده ایتالیا باید بیاد تهران و اگه بخوایم میتونیم هم رو تهران ببینیم. دایی "جواد" آقا و زن دایی هم قرار بوده بیان تهران پیش بچه ها، این رو وقتی به "حسین" زنگ زدم که تولد قدم نورسیده ش رو تبریک بگم، فهمیدم. دایی و زن دایی هم دارن میان تهران که "زینب" خانم، اولین نوه پسری شون رو ببینن؛ مخلص کلوم! این که فعلا تهران شلوغه!:) همه این ها ب کنار، اگه تا عید نرم مشهد یعنی بازم سه ماه دوری!

4. امشب که با سرویس اومدم، صیاد تا سبلان شمالی خیلی شلوغ بود، میگفتن دیگه تا عید شلوغ تر هم میشه. از فرط خستگی خوابم برد توی ماشینI-) و دقیقا وقتی ایستگاه ما نگه داشته بود و داشتن پیاده می شدن منم بیدار شدم و سریع جستم بیرون! ولی تا خود خونه مثلِ مستای لایعقل! تلو تلو میخوردم!8-|

نظرات  (۴)

اااااااااااااااا چراق هر میکنید. تو وب قبلیتون اصلا مشخص نبود که شما جنسیتتون چیه خوب ! این بخش نظراتتونم شکلک نداره برام سخته. خخخخخخخخخخخخ
بعدشم پاسید برید چند روز مشهد ! سه ماه دوری ! اه اه اه !یعنی چی!
پاسخ:
این مطلب واسه پارساله ها!
دارم مطالب بلاگفا م رو میارم اینجا
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۷:۲۳ خانوم مهندس
چون مال پارسال نظر دادنم خیلی خنده دار میشه نه ؟
تنها چیکار میکنی اونجا زن بگیر دیگه
پاسخ:
نه، واسه چی خنده دار باشه؟!
تنهای تنها که نیستم!
اتفاقا امروز یکی از همکارای جدیدمون در مورد مجردا میپرسید که کیا هستن، بعد که فهمید منم مجردم و از سنم هم پرسید بهم گفت دیگه باید اقدام کنی...منم بهش گفتم در دست اقدامه! :)
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۹:۴۵ خانوم مهندس
یعنی خانوما نمیتونن مطالب رمزدارتونو بخونن ؟؟؟
پاسخ:
کدوم مطلب رو میگید؟! 
یکی از مطالب رو اشتباها رمزدار کرده بودم (چه روزیه؟!)
اهههههههههههههههههههه من که نمیدونم اون نظر برای کی هست ، ولی عایا شما قاطی خروسها شدید یا دارید میشید؟! اههههه بدون شکلک سخته خو
پاسخ:
هیچکدام! :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">