واسه پیگیری نامه ای زنگ زدم به داخلیِ "محمد.ک"، بعد احوال پرسی بهش گفتم که خستگیا رفع شده؟ و اینا. بهش گفتم که حقوقمون هم دیگه از دیروز جاری شد. گفت: [پس وضعت خوب شده! می خوای تویِ کادوت تجدید نظر کنی؟!] با خنده جواب دادم که آره
. در مورد کلاستر و زمان خالی شدنش ازش پرسیدم که جواب داد: [نمی دونم تا کی خالی میشه، من تازه اومدم!]. معلومه که از مرخصی بعد عروسی میاد. بعد از ظهر که دوباره تماس گرفتم، ازش پرسیدم: [از مرخصی بعد عروسی میای؟ رفته بودی ماه عسل؟] که اونم تایید کرد. بهش گفتم: [یه دستی هم روی سر ما بکش!
] جواب داد: [با اون ریش و سبیلی! که تو گذاشته بودی، تو باید به فکر ما باشی!]
پ. نوشت: حالا بعدا در مورد مراسم عروسی ش بیشتر باید باهم صحبت کنیم، البته اگه ازم نظر بخواد حتما بدون رودروایسی نظرم رو بهش میگم.