خواب نما!
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۴ ب.ظ
جمعه هفته پیش خوابی دیدم! یه مهمونی بود خونه یکی از اقوام نزدیک (نمی دونم کی)، توی یه آپارتمان من توی مهمونی نبودم! ولی می دونستم کیا هستن و میخوان بیان! توی مهمونا یه خانواده غریبه هم دعوت بودن!!! یه دختر خانمه! به همراه پدر و مادرش من توی خونه آروم و قرار نداشتم که ببینم چی میشه و چه صحبتایی رد و بدل شده و نتیجه چی میشه؟ واسه همین سریع لباسای معمولی م (تیشرت و شلوار) رو پوشیدم و مخفیانه خودم رو رسوندم به آپارتمان مذکور، ولی لو رفتم! وقتی رسیدم دایی مهدی و خانواده در حال رفتن بودن ولی بقیه بودن(یه عده داشتن غذا میخوردن یه عده هم که شامل اون سه نفر و مامان! بودن روی مبل یا کاناپه نشسته بودن) و من با دیدنشون سلام کردم و با خودم گفتم: کاش لباس بهتری می پوشیدم!
سلام