در راه مشهد
سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۳۲ ق.ظ
و کمربند و دکمه و زیپ شلوارم رو باز کردم. خیلی گرم بود، همینجور تویِ خواب داشتم عرق میریختم و غلت میزدم. ساعتای 4 هوا دیگه خنک شده بود، 4 که میگم چون "مهتاب" اس زد که کی میرسی؟ قطار یک ساعت با تاخیر یعنی ساعت 11:45 رسید و درنتیجه بابا یک ساعتی معطل شدن.