گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
محبوب ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|

خانم دکتر!

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۲۸ ب.ظ

"مهتاب" یکشنبه امتحان جامع کتبی داشت. شبش بهش زنگ زدم که هم احوالش رو بپرسم هم ببینم چکار کرده. راضی بود نسبتا و گفت: [اساتید نمره شون رو دادن و گذاشتن داخل ی پاکت و دادن به مسئول آزمون]؛ دیگه کم کم باید زبونمون رو عادت بدیم که "خانم دکتر" صداش کنیم :)

ازش پرسیدم که: [برمی­گردی مشهد یا هستی فعلا؟] که جواب داد: [برام سه تا مراقبت امتحان گذاشتن و باید تا آخر هفته آینده بمونم] وقتی این رو گفت، از تصمیم برای رفتن به مشهد گذشتم.* دوست ندارم تنهاش بذارم هرچند با موندنمم خیلی همدیگه رو نبینیم.

پ. نوشت: قصد داشتم که کُلِّ هفته آینده رو مرخصی بگیرم و این چهارشنبه یعنی امروز برم مشهد تا جمعه هفته آینده؛ که هم 19،20 اُم مشهد باشم هم 22،24 اُم! که البته گرفتنِ 5 روز مرخصی از محالات بود ولی دو روز (19 و 20 اُم) رو هم می­گرفتم راضی بودم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۶
یادگار

تهران

خانواده

نظرات  (۱۱)

۱۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۲ حرف دل !...
ملت دلشون خوش وبلاگ نویسند
واااااااااالا
وبلاگ گفتند نه دفتر خاطرات
پاسخ:
:)
عزیزم میتونی به عنوان وبلاگ نگاه کنی و یکم بیشتر فکر کنی! ...
بعدشم فکر نکنم وبلاگ من در دسته ی وبلاگ های "شخصی>خاطرات" جا نگیره!
مبارک است
پاسخ:
:)
ممنون
عه! "مبارک است" است?!

خب معرفی کنید ما که در جریان نیستیم خب!

پاسخ:
است؟! چی؟! :)
خواهر کوچیکه بنده هستن که البته از من بزرگترن :)
آهااااان :)

خب خلاصه معرفی کنید ما تازه واردیم :)

ایشالا که به همین زودیا مرخصی می دن بهتون و باهم می رید مشهد :)
پاسخ:
هیجانش به همین ندونستنشه! :)
خدا از دهنتون بشنوه :)
ولی ممکنه تا عید نرم :(
کدوم هیجان!!!! من همینجوری هم در گیرم دیگه دیدید که نمونه ش پست قبل :/

یهو دیدید گفتم مبارکه !!D:

ایشالا یه جوری بشه که جور بشه :)

پاسخ:
:)
احتمالا پست قبل رو توی کتابای درسی چاپ کنیم، آخرشم از دانش آموزان بخوایم که نتیجه گیری شون رو بنویسن! :دی
خب با وضعی که توی پست استرس (3) تشریح کردم فعلا باید دورش رو خط بکشم ولی ... ان شاءالله
شاخ غولو شکستن دیگه
مبارک باشه

ایشالا به زودی امورات سفر به ولایتم براتون محیا شه
پاسخ:
بله یک ماه قبل شایدم بیشتر جامع شفاهی داده بود، ان شاءالله که نتیجه ش هم خوب باشه
ممنون

:) خدا از زبونتون بشنوه...ان شاءالله کلا برم ولایت خودمون، نخود نخود هرکه رود خانه ی خود:)
ایشالا شما هم بشید آقای دکتر:)
پاسخ:
:) فکر نکنم
۱۷ دی ۹۴ ، ۱۹:۵۶ ماهیُ ماه
سلام.
ان شا  ٕ الله خواهرتون هر جا هستن، موفق باشن.

۲۲ و ۲۴ ام مرخصی!!
مشهد!!!

حتما مصلحتی بوده که نتونستید مرخصی بگیرید :-D ;-)

پاسخ:
سلام
ممنون از دعاتون، ان شاءالله هردوشون! :)

بله، حیف شد :-( :-/
دو تا سالگرد پیش رو داشتیم، دوست داشتم مشهد باشم اما خب ... :-|
۱۸ دی ۹۴ ، ۰۸:۵۹ خانوم مهندس
ایول دکترا دمش گرم :)
پاسخ:
:)
خدا خواهر عزیزتون رو حفظ کنه:) ایشالا سر فرصت مناسب تری میرید مشهد...
ما هم قرار بود بهمن بریم که فعلا شرایط پیچیده ست و هیچ کس-جز من- بیکار نیست و مرخصی هم نداره!
باز باید تنها برم انگار...
پاسخ:
خدا شما و خونواده تون رو حفظ کنه:)
ان شاءالله
ان شاءالله شما هم در یک فرصت مناسب و با فراغ بال میرید پابوس آقا
اگه دعوت شدید و رفتید، التماس دعا :)
۱۹ دی ۹۴ ، ۰۰:۰۳ میچکا بانو
خدا خواهرتونو حفظ کنه 

دلم مشهد خواست 😢
پاسخ:
ممنون
ان شاءالله که به زودی زود همراه با مادر و خانواده مشرف بشید :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">