گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

گاه-نوشت-های یک مسافر

می_نویسم یادگاری تا بماند روزگاری؛ گر نبودم روزگاری این بماند یادگاری

آخرین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
محبوب ترین مطالب
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۵/۰۸/۱۱
    :|

20000 تومان!

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۵۰ ب.ظ
ای خدا! الان از بانک پول گرفتم! هیچی دیگه، گفتم یا بین راه افتاده (آخه راهی هم نیومده بودم) یا توی کیفم گذاشتم و حواسم نیست! برگشتم بانک و دوباره بیست تومن! اتفاقا یه خانمه میخواست واسه دخترش 20 تومن بفرسته میگفت مریضه! مرده جلویی که بهش گفت شرمنده! خانمه هم گفت که نه، شرمنده نباشه. به من گفتم منم گفتم باشه. خلاصه 20 تومن برداشتم، 20 تومن هم کارت به کارت کردم به اسم "مژگان.ا.ف...ی".2

پی.نوشت1: "محمد.ا" دیروز از مشهد رسید، اومد سرکارم! و کلید خونه رو بهش دادم. چشماش رو لیزیک کرده بود و 1 دی اعزامشه به اجباری! مثه مرد باید 21 ماه خدمت کنه!

پی.نوشت2: البته خانمه 20 تومن رو اول بهم داد! یعنی پول داشت ولی کارت نداشت.


ب. نوشت: از تاریخ نگارش این مطلب، اطلاع دقیقی در دسترس نیست! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">